70درصد از نقشهای كمدی را خودم میسازم
هر نقشی را بازی می کنم. حس می کنم هر کدام شان یک تجربه است. البته یک نقش هایی است که من بیشتر با آنها جور بودم؛ نقشی که در اخراجی ها داشتم، نقشم در مهمان مامان و حتی کما. البته در نقش های کمدی فقط 30درصد نقش نوشته شده بود، 70 درصد بقیه را من به نقش دادم. به هر حال تماشاگر از یک تکه های بازی من خوشش می آید. من هم این تکه ها را به نقش هایم اضافه میکنم. شاید به خاطر همین باشد که همه من را یک شخصیت نیمه جدی، نیمه شوخی می دانند.
همیشه به اندازه زحمتم، پول خواستهام
من همیشه به قدری که در فیلم زحمت کشیدم، پول درخواست کردم. هیچ وقت بیشتر پول نخواستم. وقتی می توانند به دستمزد بالای بازیگران اعتراض کنند که یک بازیگر برای بازی در یک فیلم خوب دستمزد بالایی گرفته باشد. من فیلمی را که بدانم فیلمنامه خوبی دارد، کارگردان خوب دارد، تیم حرفه ای پشتش ایستاده، مسلما تخفیف می دهم تا فیلمی که اصلا کارگردان را نمیشناسم و باید انرژی زیاد بگذارم تا فیلم جمع بشود. من پول این انرژی را می گیرم. در این فیلمها نه منشی صحنه داریم، نه کسی را داریم که مواظبت باشد. همه اینها را باید خودت حواست باشد.
چرا در فیلمهای كمدی بازی میكنم؟
من پارسال فیلم بیداری رویاها را در اکران داشتم؛ فیلمی بود که تماشاگر با چشم خیس از گریه از صندلی بلند می شد. شاید این فیلم بین تماشاگران خاص سینما بیننده داشته باشد اما تماشاگران عام دوست دارند بیایند سینما تا تفریح کنند. دوست دارند از آن حال و هوای خودشان بیرون بیایند. بخندند و بروند، ترجیح می دهند بخندند، برای همین سرمایهگذاران ترجیح می دهند کمدی بسازند. فیلمنامه نویسها هم میروند سمت نوشتن کمدی. ماهم دیگر در این فضا مجبوریم کمدی بازی کنیم. البته در این سال ها بیشتر لا به لای کارهای دیگر کمدی بازی کردم.
نگذاشتم« مهمان» كپی« همسفر» شود
خودم هم می دانم که مردم فیلمهای کمدی من را بیشتر از نقشهای جدیام دوست دارند. این موضوع از فروش فیلمها مشخص است. البته به من اتهام می زنند که در فیلم های کمدی نازل بازی می کنم و نباید در این سطح بازی کنم اما من همیشه و هر وقت به پروژههای اینجوری رفتم، رفتم که کمک کنم. از وقتی فیلمنامه را می خوانم نظر می دهم تا روز فیلمبرداری. اگر حس کنم فیلم کپی فیلم دیگری است، آن را عوض می کنم. اگر یادتان باشد «مهمان» قرار بود کپی «همسفر» باشد. رفتم با آقای فرحبخش حرف زدم و گفتم کپی «همسفر» به درد نمیخورد و پیشنهاد دادم فیلم را کمدی بسازیم بهتر میشود. ایشان هم قبول کردند.
در اخراجی ها کاملا با «میدان باز» فیلم ساخته شد. یعنی در بخش بازیگری که اینطور بود. همه می نشستیم و ایدهها را میدادیم. آخرش یک جمع بندی بین بازیگران شکل میگرفت که فلان صحنه را آن جور بگیریم.
بازیگران بیكار در خانه، فامیلهای تهیهكنندهها جلوی دوربین
بعضی وقت ها تهیه کننده خصوصی 2 تا بازیگر حرفهای می آورد و بقیه عوامل را از فامیل خودش میآورد و ما باید کارآنها را هم راه بیندازیم. در این فیلم ها ضرری که به خاطر بازیگر آماتور میدهند، به خاطر بازیگر حرفه ای نمیدهند. این همه بازیگر بیکار تو خانه نشستند تا یکسری فامیل های تهیه کننده بیایند جلوی من بازی کنند و انرژی ام را بگیرند. من نمی دانم از این بازیگران پول می گیرند یا نه اما با این کار تیشه به ریشه خودشان می زنند.
باید بجنگی تا آبرویت نرود
فیلم هایی هستند که آنقدر فیلمنامه آنها قوی است و کارگردان روی کار تسلط دارد، که کار ما راحت می شود اما یک وقت هایی می شود که فیلمنامه را آوردند که«آقا این را یک ماهه بساز». با این وضعیت کارگردان بیچاره چه طوری فیلم را جمع کند. در این وضعیت کارگردان یک «میدان باز» به وجود می آورد که هر کسی هر پیشنهادی دارد، بدهد. بخش خصوصی اصلا فیلمسازی ندارد. وقتی فیلمبرداری شروع می شود باید بهسرعت کار را تمام کنند. برای شان به صرفه نیست که روزی 10 میلیون تومان خرج عوامل را بدهند. مثلا آقای فرح بخش شرط می گذارد که من پول 2 ماه را به شما می دهم اما شما فیلم را یک ماهه جمع کنید. اینجوری برای شان به صرفه تر است. در این فیلم ها باید بجنگی تا آبرویت نرود.
فرق در جزئیات
من نقش لات زیاد بازی کردم. در«پوپک و مش ماشاالله» نقش«محسن دی وی دی» را دوست داشتم. در«کما» لات بودم. حتی در«مهمان» هم بچه پایین شهر بودم. ولی همه را سعی کردم یک مدل اجرا كنم اما نقشهایم در جزئیات فرق داشته باشند.«محسن دی وی دی» کامپیوتر سرش می شود اما«بیژن مرتضوی» اخراجی ها نهایتش تو محل خودش با دمپایی چرخیده....
نظرات شما عزیزان: